که با توجه به اثرات اقناعی این برنامه و بهطور اعم کارکرد عاطفی که این گفتوگو روی مردم دارد، می توان در یک جمعبندی کلی برنامه را مثبت ارزیابی کرد؛
به ویژه اینکه رئیس جمهوری در این برنامه نشان داد که مرد عمل و تصمیم گیری های صریح است. با این همه ذکر چند نکته درباره این مصاحبه تلویزیونی خالی از لطف نیست.
اول. رئیس جمهوری در تشریح دلایل گرانی عواملی را مطرح کردند که فارغ از خود عوامل، رابطه بین این عوامل جای اشکال است.
فی المثل وی یکی از دلایل افزایش گرانی را افزایش قیمت جهانی نفت عنوان کرد که با این تعبیر ذهن مخاطبان به این سمت سوق پیدا خواهد کرد که اگر قیمت نفت کاهش پیدا کند، کاهش قیمتها را در داخل شاهد خواهیم بود.
سؤالی که مطرح می شود این است که آیا همیشه بین افزایش قیمت جهانی نفت و افزایش گرانی رابطه مثبتی وجود داشته است؟ که قطعا اینگونه نیست و باید دنبال عوامل دیگری برای گرانی باشیم.
دوم. رئیس جمهوری افزایش قیمت مسکن را نشأت گرفته از تصمیمات کسانی دانست که در شمال تهران داخل یک استخر نشسته و گرانی های مسکن را دامن می زنند.
ذکر این قسم علتها در واقع بی توجهی به رابطه قدرت و مسئولیت است و با توجه به اختیارات موجود دولت نمی تواند پاسخ قانعکنندهای برای مخاطبان فراهم آورد.
چه اینکه ما از یک طرف سهم کمی برای اقتصاد خصوصی قائل هستیم و از طرف دیگر اشکالات به وجود آمده در اقتصاد کشور را ناشی از تصمیمات حوزه خصوصی می دانیم.
سوم. آقای احمدی نژاد در این گفتوگوی تلویزیونی بخشی از مسئولیتها را متوجه مجلس کرد.
از آنجایی که مجلس در راس امور است به لحاظ ساختاری متوجه ساختن همه مسئولیتها به مجلس قابل پذیرش است اما سؤال این است آیا این همان مجلس مطلوب بود و آیا این مجلس نقدهای لازم را به عملکرد دولت داشت؟
مجلس هفتم در بسیاری از جاها در مقابل عملکرد دولت کوتاه آمد که این کوتاه آمدن اگرچه مورد اعتراض نمایندگانی هم واقع شد اما در هر صورت مجلس را از کارکرد نظارتی و نقادی اش دور کرد؛
اگر مجلس آن کارکرد نظارتی خود را حفظ می کرد و در راس امور بود، مقصر و متهم جلوه داده نمی شد.
مجلسی که امروز مورد اتهام دولت است در بحث استیضاحها، بررسی بودجه، تذکرات و رای اعتماد به وزرا از در مصلحت اندیشی وارد شد تا به این ترتیب در راس بودن را از دست بدهد و امروز بازنده اصلی، نهادی است که به وظیفه قانونی خود عمل نکرده و اختیار آغاز این کوتاه آمدن با مجلس بود و پایانش در اختیار آن نیست.
چهارم. گفتوگوی رئیس جمهوری از یک لحاظ دیگر دارای نقطه قوت بود.
برای اولین بار آقای احمدی نژاد صورت مسئله را پاک نکرده و وی نه تنها ضعف دستگاههای دولت را پذیرفت بلکه آشکارا نقایص را بیان کرد و از دولتمردان خود انتقاد کرد که امیدواریم این نگاه ادامه پیدا کند.
پنجم. تاکید رئیس جمهوری بر وجود اشتباهات در این گفتوگو به اعتبار وی در بین مردم افزود.
در واقع زمانی که کارشناسان سطحی و غیر عمیق اطراف رئیس جمهوری را بگیرند حاصل این می شود که ما 2 سال و اندی فرصت حل روشمند ضعفها را از دست می دهیم، ولی صحبت های احمدی نژاد در این گفتوگو نشان داد که وی مرد تصمیمگیری های صریح است.
ششم. مورد دیگری که در این گفتوگو مشاهده شد، تداوم سوء تفاهم احمدینژاد با رسانه هاست.
هنوز آن نگاه منفی رئیس جمهوری به رسانهها پاک نشده است و هنوز گمان میکنند که رسانهها دستاندرکار تخریب سازماندهی شده هستند.
بهنظر میرسد حتی اگر رسانهها به پروراندن نقاط قوت دولت اقدامی نکنند اما در مقابل با مستندات، ضعفهای دولت را نشان دهند بسیار ارجح است به اینکه رسانههای دولتی بدون سند قوتها را برجسته کنند.
در واقع شاید بیراه نگفتهایم اگر اذعان کنیم سیاست رسانه ای ایشان سیاست دقیق و عمیقی نیست.
بازهم جای ذکر است که ذات حضور رئیس جمهوری در یک برنامه تلویزیونی بسیار پسندیده بوده و این گفتوگو تاحدی دارای کارکرد احساسی و عاطفی مثبت بین دولت و مردم بود اما درخصوص جوابهایی که ایشان به ویژه در حوزه اقتصادی دادند باید کارشناسان با مقایسه آماری این جوابها را مورد ارزیابی قرار دهند و باید امیدوار بود این عوامل که بهعنوان دلایل گرانی مطرح شده، در مصاحبه های دیگر رد یا نفی نشود.
*عضو کمیسیون فرهنگی مجلس